قطعهی ترکمن حسین علیزاده اصالتاً بیکلام است ولی خود او لااقل دوبار آن را با آواز تلفیق کرده. بهنظرم آمد که خود قطعهی بیکلام و همینطور اشعار و آوازهایی که با آن همراه شده با حال این روزهایمان متناسب است. برای همین شنیدنشان را پیشنهاد میکنم.
آواز متأخرتر را رها (که فامیلیاش را نمیدانم) خوانده. شعر از محمدرضا شفیعی کدکنی است و اینطور آغاز میشود:
سوگواران تو امروز خموشند همه
که دهانهای وقاحت به خروشند همه
گر خموشانه به سوگ تو نشستند رواست
زانکه وحشتزدهی وحوشاند همه
عبارت «وحشتزدهی وحوش» تنها بهلحاظ ادبی شاهکار نیست؛ به لحاظ تصویر دقیقی که از واقعیت امروز جامعهی ما میدهد هم است. فیلم کنسرت را از اینجا میتوانید ببینید. کاربران داخل ایران برای دیدن ویدئو به چیزی بیش از اتصال اینترنت نیاز خواهند داشت.
پیش از این هم محمدرضا شجریان روی این قطعه آواز خوانده که در آلبوم فریاد منتشر شده. شعر از فریدون مشیری است و اینطور شروع میشود:
مشت میکوبم بر در
پنجه میسایم بر پنجرهها
من دچار خفقانم، خفقان
من به تنگ آمدهام از همهچیز
بگذارید هواری بزنم
به اینجای آواز که میرسیم شجریان با تحریرهای آوازیاش هوار میزند. میدانیم که او شجریان است و بالاتر و بلندتر از این هم میتواند فریاد بزند؛ احتمالاً ولی فریادِ کسی که دچار خفقان شده است بلندتر از این نمیشود. صوتش را از اینجا میتوانید گوش کنید.
درباره این سایت