یکی از آرزوهای به‌سرنیامده و رؤیاهای بربادرفته‌ام این بود: چندتایی گوسفند داشته باشم که، جایی بی این همه آدمیزاد، رهایشان کنم بچرند و خودم هم در کنارشان بچرم. زندگی اگر خوبی‌ای داشته باشد باید به همین سادگی‌اش باشد—که چندتایی گوسفند را بچرانی و با آنها مشغول شوی. آن وسط، حوصله اگر داشتی، شعری بخوانی یا اصلاً گاهی بزنی زیر آواز. چه چیز در آن زندگی کم بود که پدرانمان ازش دست کشیدند و دچار پیچیدگی شهرنشینی‌مان کردند؟ کدام چیز پیچیده‌ی خوب را سراغ دارید؟ حتی زلف پرپیچ‌وخم یار هم که شعرا مدام به آن چنگ زده‌اند، به خاطر سادگی‌اش زیباست. سادگی اسم رمز همه‌ی چیزهای خوب است.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمونه سوالات رایگان سرمه دوزی فنی حرفه ای درجه 2 Toni کار با auto play راه موفقیت MEDICINE corncob شکوفه سیب Jennifer Sean فروشگاه آرایشی بهداشتی هربال