فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ [۱]
یک. ترور مهمترین فرماندهی نظامی یک کشور بهوسیلهی ارتش کشور دیگر، چیزی جز شروع جنگ نیست. از این نظر، اگر خدای ناکرده جنگی در بگیرد، آمریکا شروعکنندهاش بوده است.
دو. تابهحال بسیاری از ما (بهدرستی) منتقد و مخالف حکومت داخلی بودیم؛ علیالخصوص پس از آنچه در آبان ماه بر مردم ما رفت. برای این مخالفت، خیلی از ما استاندارد تقریباً روشنی داشتیم: زورگویی و قلدری حاکم داخلی را تاب نمیآوریم. اگر همین استاندارد را در شرایط فعلی اعمال کنیم، بهنظر من غیر ممکن است که ترور سردار سلیمانی را محکوم نکنیم: زورگویی و قلدری قدرت خارجی را هم تاب نمیآوریم[۲]. کسانی که اولی را محکوم میکنند و دومی را نمیکنند استاندارد دوگانهی بیوجهی دارند.
سه. اگر به کشور ما حملهی نظامی شود، یک ایرانی نمیتواند همچنان با دو طرف درگیر مخالف باشد[۳]. در شرایطی که به خاک ک شده، تو یا در جبههی ک و علیه م هستی، و یا در جبههی م و علیه ک. جنگ جایی برای جبههی سوم باقی نمیگذارد.
چهار. اگر به کشور ما حملهی نظامی شود، اساساً اهمیتی نخواهد داشت که چه حکومتی در کشور ما برپاست و چه رفتاری با مردمش دارد. در چنان شرایطی، هیچ چیزی جز مقابله با حملهی م خارجی اهمیت ندارد. آمریکا به جمهوری اسلامی حملهی نظامی نمیکند، به ایران حملهی نظامی میکند[۴].
پنج. طرفداران نظام که تکلیفشان معلوم است، امّا آنهایی که منتقد و مخالف بودهاند و هستند باید موقع جنگ تکلیفشان را روشن کنند: طرف کان هستید یا طرف دشمن؟ و اگر طرف کان نیستید، طرف دشمنید.
شش. بیشک سمت ایران میایستم. تسویه حساب ما با جمهوری اسلامی میماند برای بعد از جنگ احتمالی.
[۱] بقره: ۱۹۴. ترجمهی فولادوند: پس هر کس بر شما تعدّى کرد، همان گونه که بر شما تعدّى کرده، بر او تعدّى کنید.
[۲] اینجا اساساً مهم نیست که سردار سلیمانی که بود و چه کرد. تنها چیزی که مهم است این است که او مهمترین فرماندهی نظامی کشور ما بود که بهوسیلهی ارتش یک کشور دیگر، در کشور ثالثی ترور شد.
[۳] ولی مردم کشورهای دیگر میتوانند؛ همانطوری که خیلی از ما در جنگ آمریکا علیه عراق با دو طرف مخالف بودیم.
[۴] چنانکه رئیس جمهورشان با وقاحت و شناعت تمام تهدیدمان میکند که مکانهای فرهنگی را هدف گرفتهاند.
پینوشت یک: ممکن است کسانی پس از خواندن این متن پیش خود بگویند که نفس نویسندهی وبلاگ از جایی گرم بلند میشود و از آنسوی آبها رجز میخواند؛ اگر راست میگوید برگردد و تفنگ دست بگیرد و برود بجنگد. به آنها میگویم که نه فقط در زمان جنگ، هر زمانی ببینم کشورم به من نیاز دارد برمیگردم. امّا اینکه کی و چطور میتوانم کمک کنم را باید ببینم و بسنجم.
پینوشت دو: دعا میکنم که جنگ نشود.
درباره این سایت